English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5945 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
deciding U نزدیک به دروازه حریف
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
peel U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peels U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
clears U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clear U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearest U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
close in U نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
hear footsteps U عدم توجه به وفیفه درنتیجه نزدیک شدن حریف
byes U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
touchdown U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
outroll U شکست دادن حریف
shut down U شکست دادن حریف
jink U فریب دادن حریف
deceive U فریب دادن حریف
deceived U فریب دادن حریف
deceives U فریب دادن حریف
deceiving U فریب دادن حریف
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
hole job U شکست دادن حریف با شروع بهتر
wipe out U شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
hole shot U شکست دادن حریف با شروع بهتر
matches U وصلت دادن حریف کسی بودن
match U وصلت دادن حریف کسی بودن
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
face dodge U گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
choke U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
goals U دروازه
gateways U دروازه
gateway U دروازه
portal U دروازه
portals U دروازه
goal U دروازه
hoop U دروازه
gate U دروازه
gates U دروازه
barbacan U دروازه
goal area line U خط دروازه
port U دروازه
hoops U دروازه
barbican U دروازه
keep goal U دروازه بانی
gatepost U بازوی دروازه
between the pipes U تیر دروازه
gateposts U بازوی دروازه
logic gate U دروازه منطقی
starting gate U دروازه شروع
octroi U دروازه بانی
goal area U منطقه دروازه
octroi U مالیات دم دروازه
tend goal U دروازه بانی
attacting zone U منطقه دروازه
save U نجات دروازه
goal keeper U دروازه بان
goal keeper line U خط دروازه بان
goal U دروازه بان
goal mouth U دهانه دروازه
goal posts U پایههای دروازه
keeper U دروازه بان
goals U دروازه بان
saved U نجات دروازه
wicket U دروازه کوچک
wickets U دروازه کوچک
tend goal U حفظ دروازه
saves U نجات دروازه
goal crease U محوطه دروازه
goalkeeper U دروازه بان
goalar U دروازه بان
hoop U دروازه کروکه
goal tender U دروازه بان
hoops U دروازه کروکه
goalkeepers U دروازه بان
keepers U دروازه بان
gate keeper U دروازه بان
gatekeeper U دروازه بان
gatekeepers U دروازه بان
puck stopper U دروازه بان
goalies U دروازه بان
own goal U گل به دروازه خودی
own goals U گل به دروازه خودی
in goal U دروازه بان
goalie U دروازه بان
shooting U شوت بسوی دروازه
petard U بمب دروازه ریز
double reverse U شوت برگردان به دروازه
catching glove U دستکش دروازه بان
changing the goal keeper U تعویض دروازه بان
shootings U شوت بسوی دروازه
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
long ball U پرتاب از دور به دروازه
gate U دروازه شروع اسکی
gates U دروازه شروع اسکی
shot direct at goal U شوت مستقیم به دروازه
goalthrow U پرتاب دروازه بان
goal umpire U دروازه بان واترپولو
sally port U دروازه عبور از قلعه
goal kick U شوت بسوی دروازه
goal games U بازیهای دروازه دار
twentyfive U خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
flopper U دروازه بان شیرجه رو
fast break U حمله سریع به دروازه
sally port U دروازه بزرگ قلعه
crossbars U تیرک افقی دروازه
warder U نگهبان دروازه یا قصر
goalposts U تیرک عمودی دروازه
gatehouse U اطاق دروازه بان
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
goalpost U تیرک عمودی دروازه
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
warders U نگهبان دروازه یا قصر
crossbar U تیرک افقی دروازه
gatehouses U اطاق دروازه بان
upright U تیرک عمودی دروازه
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
nineteen U علامت تعویض دروازه بان
seelos U دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
in U توپی که وارد دروازه شده
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
gateposts U تیر چار چوب دروازه
in- U توپی که وارد دروازه شده
nineteens U علامت تعویض دروازه بان
clearest U دفع توپ ازحوالی دروازه
send-off U حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs U حرکت اسبها از دروازه شروع
send off U حرکت اسبها از دروازه شروع
clears U دفع توپ ازحوالی دروازه
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1to take a spell at whell
1wife is life life is knife knife kill the life
1Poked back
4express, overexpression
2and had to spend a good hour tidying it up!!
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com